در هر مکانی از این جهان که بنگرید هرجایی که نامی از انقلاب باشد مواجه میشوید با تغییراتی بنیادین در عرصه حکومت داری که این تغییرات ، غالبا با از میان برداشتن اولین فرد حاکمیت ( شاه ، پادشاه ، نخست وزیر ، رئیس جمهور و یا هرنام دیگری ) شروع میشود و به تدریج در لایه های دیگر جامعه نیز سرایت میکند که مهمترین و کلیدی ترین تغیرات در حوزه رسانه ها انجام خواهد شد به نحوی که رسانه های رایانه ای ، مخابراتی ، رادیویی و نظایر آنها کاملا همسو با تفکرات انقلابی که به روی کار آمده ، حرکت خواهد کرد و تمامی اهداف انقلاب به این طریق در میان مردم تبیین و نهادینه میشود. حضرت امام روح الله نیز از این مهم غفلت نداشتند و با بیان جمله ای ماندگار این مهم را به تمامی مسئولان جمهوری گوشزد نمود 1 .

اما ...

اما این تغییر منطقی که در هر انقلابی قابل پیش بینی است و از تغییرات مسلم میباشد ، در انقلاب اسلامی ایران با چالشی بسیار جدی مواجه شد به گونه ای که از همان ابتدا در حوزه هنری ، با تفکرات انقلابی افرادی همچون سید مرتضی آوینی مقابله شد تا اینکه این هنردان متعهد ، بجای پیاده کردن تفکرات اسلامی در حوزه رسانه ی ملی ، مجبور میشود با ساختن برنامه ای به نام روایت فتح ، قدری در برپا داشتن روحیات انقلابی تلاش نماید و با دست نویس ها و مناظرات و صحبت های رادیویی سعی در ارائه نقشه ی راهی برای آیندگان انقلاب داشته باشند .

اما این مقابله با جریان انقلابی و پیاده سازی منویات انقلاب به همین جا ختم نمیشود بلکه  در تمامی مقاطع از عمر این انقلاب شاهد کج اندیشی ها  و عمل های دیر بهنگام برخی از .....( برداشت آزاد )  بوده ایم . از تبیین اهدف و آرمان های انقلاب گرفته تا پیاده سازی این آرمان ها در این دانشکده ی عظیم  که همه و همه حکایت از عدم وجود یک برنامه صحیح و کارشناسی شده دارد 2. شاید به عنوان مثال بتوان راه اندازی دیر بهنگام شبکه های دیجیتالی ، پیام رسانهای بومی و ... را شاهد بر وجود این بی برنامگی ( بخوانید بی بصیرتی) دانست .

داستان غم انگیز این رسانه ی غیر فرهنگی به همینجا ختم نمیشود بلکه امروزه شاهد آن هستیم که رسانه ملی جمهوری اسلامی ایران تبدیل شده است به یک برنامه شو تلویزیونی به گونه ای که خواننده های پاپ ایران ، پای ثابت اجرا کننده های برنامه این رسانه هستند و هر از چند گاهی خود رسانه ملی با در نظر گرفتن یک جایگاه معین برای این برنامه ها سعی در نهادینه کردن اینگونه تفکرات غلط در میان جامعه دارد که برنامه هایی همچون ساعت بیست و پنج ، شب کوک ، نسیم آوا و.. از همین دسته برنامه ها میباشند 3.

شکی در این نیست که همه همت رسانه ی ملی در جذب مخاطب و انتقال مخاطبان ملی از ماهواره به تلویزیون ملی میباشد  و نمیتوان از برنامه های خوب و برخی از شبکه های بی همتای این رسانه ( همچون افق ) چشم پوشی کرد اما این مطلب مسلم است که وجود برنامه های غیر فرهنگی و بی محتوا به قدری ذهن بیننده را تخریب میکند که ساعتها برنامه ی فرهنگی نمیتواند جای این تخریب را پر نماید خصوصا با وجود شبهات گوناگون فرهنگی، دینی و سیاسی موجود که برگرفته از برنامه های مخرب دشمن در ماهواره است و عملکرد غلط و کوتاه کاری های  برخی از مسئولین نیز مزید بر علت شده.

سخن را کوتاه کنیم با این توصیه به برادرانمان در رسانه ی ملی :

برادران ، شما را ، شما را ، شما را به اسلام  که توجه داشته باشید که هدف ، وسیله را توجیه نمیکند و نمیتوانیم به بهانه جذب مخاطب از هر شیوه ای که رسید استفده کنیم . برادران ، جمهوری اسلامی هنوز محتاج تفکرات انقلابیانی ست که تمام هم و غمشان اسلام باشد و مسلما عیبی ندارد که در این راه نیز از مشاورین و روانشناسان زبده ی علمی و فرهنگی (فارغ از محل تحصیل ) 4  نیز استفاده نمود . شما را ، شما را ، شما را ، به تمامی آنچه که در ذهنتان مقدس است زودتر کاری کنید تا قبل از اینکه شاهد آنچه که نباید باشیم....

 

 



 1 - آنکه در یک موقعی از همه خیانتها بالاتر است این است که نیروی انسانی ما را عقب بزنند و نگذارد درست بشود، آنکه از همه خدمتها بالاتر است این است که نیروی انسانی ما را رشد بدهد و این به عهد? مطبوعات است؛ مجله هاست؛ رادیو تلویزیون است؛ سینماهاست؛ تئاترهاست. اینها می توانند نیروی انسانی ما را تقویت کنند، و تربیت صحیح بکنند وخدمتشان ارزشمند باشد . ( تبیان، آثار موضوعی امام، ج 23، سخنرانی در تاریخ 16/4/58 )

 

2- هرچند که هر چندساله یکبار با ابلاغ سیاستهای کلان انقلاب از طرف رهبری معظم انقلاب این نقشه ی راه تبیین میشود اما پیاده سازی این سیاستها ،بسیار کمتر از آنچه  که از طرف رهبری انقلاب مطرح میشود مطابقت دارد به نحوی که عموما مطالبات ایشان بدون نتیجه میماند.

3- گر شما علاقه دارید به اسلام، علاقه دارید به کشور، علاقه دارید به ملت خودتان، این دستگاهی که دست شما هست ـ هم? دستگاهها که نمی تواند همه دخالت کنندـ هر کسی آنجایی که دارد، این دستگاهی که دست شماهاست، این دستگاه را اصلاحش کنید؛ یعنی غربی نباشید، غرب زده نباشید، که حتماً باید بین این خبر و این خبر، موسیقی باشد، این غربزدگی است، یک طرح دیگری درست کنید، یک چیز دیگری. اخبارش را زیادترش کنید، یک کارهایی بکنید که موسیقی را ترکش کنید. شما خیال نکنید که موسیقی، یک چیزی است برای یک مملکت مترقی. موسیقی خراب می کند دِماغ بچه های ما را، مغز بچه های ما را فاسد می کند. دائماً تو گوش یک جوان موسیقی باشد، این دیگر به کار نمی رسد؛ دیگر نمی تواند فکر جدی بکند. اینکه ما می گوییم که اینها را از بین ببرید و مکرر من گفته ام، شاید تا حالا ده مرتبه بیشتر من به آقای قطب زاده(سرپرست وقت سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران)گفته ام که آقا این را بردارید از آن، می گوید نمی شود. من نمی دانم این«نمی شود» یعنی چه؟ چرا نمی شود؟ شما به عرض من گوش بکنید. من عرض می کنم که اگر ما یک کاری که صلاح ملّتمان است بکنیم، غربیها یا غرب زده ها بیایند به ما اشکال بکنند و بگویند که اینها کهنه پرستند، ما باید دست برداریم برویم سراغ آنها؟ یا نه، ما باید مصلحت خودمان را ملاحظه کنیم.ما باید ملاحظه کنیم به اینکه این دستگاهی که باید معلّم جمعیت باشد، باید مربّی جمعیت باشد، باید سازنده باشد، انسان جوری بار بیاورد که در فکر مقدّرات خودشان نباشند، دنبال این باشد که بنشینند اینجا، و عرض بکنم که این مسائل را از سمع و بصر تحویل بگیرند، و باطنشان اصلاً بعد از چند روز خراب بشود، تهی بشود. اینجا باید مسائل آقا، مسائل تلویزیون و رادیو مسائل جدی باید باشد نه مسائل هزل! مسائل موسیقی، مسائل هزل است، نه مسائل جدی. شما باید مسائلتان مسائل جدی [باشد]. شما می خواهید یک مملکت درست بکنید. کسی که می خواهد مملکت درست کند، باید مسائلش جدی باشد، نه مسائل شوخی و هزل باشد. اگر ـ چنانچه ـ فیلم می گذارید، فیلم جدّی سازنده؛ نه یک فیلم خراب کن که جوانهای ما را به خرابی بکشد ـ مثل زمان سابق ـ و آنهایی که می خواستند اصلاً جوانهای ما را [منحرف سازند]. اگر چنانچه مقاله می گویند، مقاله ای باشد که سازنده باشد. اگر چنانچه فرض کنید که یک چیزی باید باشد مارش باشد، که ضایع نکند؛ تقویت بکند، نه موسیقی باشد که خراب می کند جوانهای ما را، خدا می داند که خراب می کند. توجه داشته باشید شما باید کارهایتان جدی باشد؛یعنی مملکت باید با جدّ کارهای خودش را الان اصلاح کند. یک مملکت آشفتة ریختة درهمی که همه چیز ما را از بین بردند و رفتند. الان قرضهایی که به عهدة بانکها گذاشتند مگر به این زودی می توانند از زیر این قرضها بیرون بیایند. هرکه هرچه توانست چاپید و رفت؛ و هرچی هم توانستند برداشتند و رفتند. در یک مملکت اینطوری با جدّ باید عمل بشود؛ نه با - عرض بکنم که- هزل و با این حرفها؛ که بود آن حرفها. [و]برای این بود که مملکت را عقب بزنند، همة استفاده را ببرند،کسی نباشد حرف بزند. الان وضع این طوری است که باید این مسائل را شماها حل بکنید. نترسید از اینکه به شما بگویند کهنه پرستید! 50 سال به ما گفتند، بگویند، ما همینیم. مسائل را جدی بگیرید، نه مسائل را گوشتان به این باشد که از اروپا چی می گوید: گوشتان به این باشد که غرب چه خبری دارد، گوشتان به این باشد که مسائل در غرب چه جوری حل می شود. ما شرقی هستیم، ما یک مسائل خودمان برای خودمان داریم. یک چیزهایی در بین خودمان باید باشد. ما باید استقلال فکری داشته باشیم. ما باید پیوند فکریمان را از غرب جدا کنیم. اگر بخواهیم خودمان مستقل باشیم، پیوند به آنجا نداشته باشیم. باید استقلال فکری پیدا کنیم. استقلال فکری به این است که هیچ چیزمان مربوط به آنها نباشد. همه چیزمان مستقل باشد. افکارمان مستقل باشد. رادیویمان مستقل باشد. تلویزیونمان مستقل باشد.سینمایمان مستقل بشود از آن مسائل غربی، خودمان علی حده برای خودمان یک زندگی داشته باشیم. نترسید از اینکه یک روزنامه نویسی یا یک مقاله نویسی-که نمی دانم چه حالی در او هست، چه فکری می کند- انتقاد بکند. از انتقاد نترسید اینها انتقاد می کنند. این یک حرف است که عرض می کنم که باید اگر شما علاقه دارید به اسلام هر کدام در هر محلی که هستند کار آن محل را خوب انجام بدهند. و اگر شما بخواهید خوب انجام بدهید، باید این رادیو تلویزیون را از این چیزهایی که ضعف در قلب انسان، در مغز انسان می آورد، انسان را از انسانیت خودش بیرون می کند، استقلال فکری را از دست می دهد، اینها را باید از او احتراز کنید. مقالاتی هم که آنجا باید گفته بشود، ناطقهایی هم که آنجا می آیند نطق می کنند، اشخاصی باشند که نخواهند یک مملکتی را به تباهی بکشند؛ به اسم اینکه ما مترقّی هستیم نخواهند ما را به عقب برگردانند، به اسم اینکه" تمدن بزرگ" است! چناچه کردند با ما آنچه را باید بکنند...( صحیفه امام، ج9، ص 153، سخنرانی 28/4/1358 قم)

4- که البته بی شک این مشاورین نیز باید از دغدغه مندان اسلام باشند.